رونیکارونیکا، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

تیام

چهار دست و پا ده ماه و نیمگی برای اولین بار

سلام عشقم امروز آخرین روز دوری از تو بعد از 12 روزه 12 روز تلخ و طاقت فرسا... امروز دل توی دلم نیست. و دارم پر میکشم.  میدونی چیه؟ یادته گفتم چارچنگولی نرفتی... و سینه خیز هم نرفتی... ویادته که گفتم خیلی دلم میخواد در این حالت ببینمت؟ خب... توی این 12 روز تو چهار دست و پا رفته ای... و من نبودم که ببینم... ولی خیییییلی خوشحالم. فقط فیلماتو دیدم. و خدا میدونه چه ذوقی کردم. ای جاااانم... چرا این حس انقدر خوشاینده... چطور من اینهمه عاشقم؟ و پدرت... که اونم وسط دریاست و نفسش ازشنیدن این خبر حبس شد و پر کشید از شادی... عشقمی عمرمی تمام دنیامی رونیکا دوستت دارم
29 آذر 1394

دلتنگی

سلام عشق من 10 ماه و 11 روز از زمینی شدنت میگذره و من هر روز گرفتار تر و عاشق تر میشم.  تو شیرینی... شیرین تر از جانم. وقتی میبیننم آغوش منو به به آغوش هر کس دیگه ای ترجیح میدی هلاکت میشم. وقتی دست های کوچیکت به سمتم دراز میشن و خودتو به آغوش من میندازی دیوونه ات میشم. دلبندم من دلتنگتم. حتی وقتی خوابی دلتنگتم. و الان توی این روزها که دوری ازم بیش از همیشه دلتنگتم....  11 شهریور 94 اولین دندونت جوونه زد. و من با شوق بی نهایتی زنگ زدم به مامان زری تا این خبرو بهش بدم. چند وقت قبلش اذیت بودی به خاطر دندونت... و من خیلی ناراحتت بودم. تا 12 آدر موفق نشدیم برات جشن دندونی بگیریم. ولی بالاخره موفق شدیم و جشن کوچکی برات برگزار کر...
21 آذر 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیام می باشد