چهار دست و پا ده ماه و نیمگی برای اولین بار
سلام عشقم امروز آخرین روز دوری از تو بعد از 12 روزه 12 روز تلخ و طاقت فرسا... امروز دل توی دلم نیست. و دارم پر میکشم. میدونی چیه؟ یادته گفتم چارچنگولی نرفتی... و سینه خیز هم نرفتی... ویادته که گفتم خیلی دلم میخواد در این حالت ببینمت؟ خب... توی این 12 روز تو چهار دست و پا رفته ای... و من نبودم که ببینم... ولی خیییییلی خوشحالم. فقط فیلماتو دیدم. و خدا میدونه چه ذوقی کردم. ای جاااانم... چرا این حس انقدر خوشاینده... چطور من اینهمه عاشقم؟ و پدرت... که اونم وسط دریاست و نفسش ازشنیدن این خبر حبس شد و پر کشید از شادی... عشقمی عمرمی تمام دنیامی رونیکا دوستت دارم
نویسنده :
نگار
8:59